معنی سرسختی و ستیزگی
حل جدول
لجاجت
ستیزگی
سرکشی، عناد، لجاجت
سرسختی
مقاومت در نپذیرفتن چیزی
ستیزگی و خصومت
مناقشه
سرسختی وسرگشتگی
لجاجت
لغت نامه دهخدا
ستیزگی. [س ِ زَ / زِ] (حامص) لجاجت و خصومت و منازعه و مناقشه. (ناظم الاطباء).
سرسختی
سرسختی. [س َ س َ] (حامص مرکب) سرکشی و استکبار. (آنندراج). مقاومت شدید. لجاج. پرطاقتی:
ز شمشیرش عدو را گر خبر بود
نمی کرد اینقدرسرسختی از خود.
شفیع اثر (از آنندراج).
|| بی احتیاطی. بی پروایی. (فرهنگ فارسی معین).
مترادف و متضاد زبان فارسی
فارسی به عربی
فارسی به آلمانی
Hartna.ckigkeit [noun]
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1843